جهان سرمست از آن اقتدا بود
وحیران از نماز کربلا بود
خدایا آفرین قد قامت عشق
نماز خامس آل عبا بود
نمی دیدند سرهای جدا را
نماز عشق روی نیزه ها را
نمی دیدند پیشا پیش آن صف
نماز سرخ آن خون خدا را
علمهای عزا برپاست در دل
فغان و اشک و واویلاست در دل
میان تیر و خون قامت به قامت
نماز ظهر عاشوراست در دل
زیر باران نیزه ی دشمن
در رکوع و سجود بود امام
در مناجات ظهر عاشورا
شعر پرواز می سرود امام
ترک سجاده و نماز نکرد
گرچه از جان بریده بود حسین
سربه درگاه دوست می آورد
عشق را برگزیده بود حسین...
دارد الحق در جماعت خوشترین منظر نماز
فلک ایمان را به طوفانها بود لنگر نماز
در دل شبهای تاریک است روشنگر نماز
آن رهایی بخش ما از کام دریای بلا
کشتی دل را امان از موج هولآور نماز
با قیام و با قعود و با رکوع و با سجود
دارد الحق در جماعت خوشترین منظر نماز
صبح و ظهر و عصر و شب در پیچ و تاب زندگی
چرخ عمر هر مسلمانی را بود محور نماز
روح پاک و جسم پاک و جامه پاک و آب پاک
مسح سر با مسح پا یعنی که پا تا سر نماز
گر شود بر پا نماز با خلوص و با صفا
میکند خود نهی از فحشاء و از منکر نماز
تابیاساید در آغوش سعادت ملتی
باید اول سایه اندازد و را بر سر نماز
جنگ با فرهنگ شیطانیست در محرابها
میزند بر قلب دشمن روز و شب خنجر نماز
هر بنای بیستونی عاقبت ویران شود
گردد ایمان بیستون بر پا نباشد گر نماز
بینمازان را به قرب حق تعالی راه نیست
چونکه در معراج هر مومن بود شهپر نماز
ای که میجویی پناهی استعینوا بالصلوه
هست ما را در حوادث بهترین سنگر نماز
شعر
چرخ عمر هر مسلمان را بود محور نماز
چون كه ايمان رابه طوفان ها بود لنگر نماز
در دل شب هاي تاريك است روشنگر نماز
آن رهايي بخش ما از كام درياي بلا
كشتي دل را امان از موج هول آور نماز
گوش جان بسپار بر حيَ علي خير العمل
هست در افعال نيكو از همه بهتر نماز
باقيام وباقعود وباركوع و باسجود
دارد الحق در جماعت خوش ترين منظر نماز
نغمه الله اكبر خوش سرودي مذهبي است
لحظۀ آماده باش ماست قبل از هر نماز
صبح وظهر وعصروشب درپيچ وتاب زندگي
چرخ عمر هر مسلمان را بود محورنماز
روح،پاك وجسم وجامه پاك وآب پاك
مسح سر بامسح پا يعني كه سرتاپا نماز
در جهاد وحج وروزه استطاعت لازم است
ليك هرگز يك چنين شرطي نباشد در نماز
گرشود بر پانمازي بايقين وبا خلوص
مي كند خود نهي از فحشاواز منكر نماز
تابياسايد درآغوش سعادت ملَتي
بايد اول سايه اندازد ورا برسرنماز
جنگ با فرهنگ شيطاني است در محرابها
مي زند بر قلب دشمن روز وشب خنجر نماز
هر بناي بي ستوني عاقبت ويران شود
گردد ايمان بي ستون برپانباشد گر نماز
بي نمازان را به قرب حق تعالي راه نيست
چون كه در معراج هر مؤمن بود شهپر نماز
اي كه مي جويي پناهي استعينوا بالصلوة
هست مارا در حوادث بهترين سنگر نماز
قول ويل للمصلَين را مخاطب مي شود
هر كسي دارد مقدَم كارخود را بر نماز
باب رحمت روز وشب در پيش روي سائل است
هست مارا حلقۀ كوبيدن آن در نماز
مؤمنان را روز وشب چون پلَه هاي نردبان
مي برد هر ركعتش يك رتبه بالاتر نماز
شور وعشق وحال تسليم وخضوع است وخشوع
نور چشم احمد است وآل پيغمبر نماز
شد ازآن اجر علي وقت شهادت بيشمار
كشته در محراب شدمي خواند چون حيدر نماز
باملالت عمر زهرا چون به پايان مي رسيد
خواند قبل از رحلتش آن بانوي اطهر نماز
رنك رويش مي پريد ولرزه بر اندام داشت
مجتبي مي خواند چون در محضر داور نماز
نيست زيباتر زعاشوراي خونين حسين
ليك ثارالله را آن روز شد زيور نماز
در وداع آخرينش گفت بازينب حسين
يادي از من كن چو شب مي خواني اي خواهر نماز
راز و رمزِ نماز / شعر مولانا
مولانا در مثنوی معنوی خود بسیار زیبا درقالب اشعاری به رمز نماز اشاره نموده است که در زیر می آید:
چون که با تکبیرهامقرون شدند
همچو قربان از جهان بیرون شدند
معنی تکبیر این است ایامیم
کای خدا پیش تو ما قربان شدیم
وقتِ ذبْح اللهاکبـــرمیکنی
همچنین در ذبح نفْسِ کشتنی
تن چو اسماعیل و جان همچونخلیل
کرد جان تکبیر بر جسم نبیل
گشت کشته تن ز شهوتها و آز
شد بهبسمالله بِسْمِل در نماز
چون قیامت پیش حق صفها زده
در حساب و درمناجات آمده
ایستاده پیش یزدان اشکریز
بر مثال راست خیزرستخیز
حق همی گوید چه آوردی مرا
اندرین مهلت که دادم من تورا
عمر خود را در چه پایان بردهای؟
قوّت و قوّت در چه فانیکردهای؟
گوهر دیده کجا فرسودهای؟
پنج حس را در کجاپالودهای؟
چشم و گوش و هوش و گوهرهای عرش
خرج کردی چه خریدی توز فرش
دست و پا دادمت چون بیل و کلند
من ببخشیدم زخود آن کَیشدند؟
همچنین پیغامهای دردگین
صدهزاران آید از حضرت چنین
درقیام این گفتها دارد رجوع
وز خجالت شد دوتا او در رکوع
قوّت اِستادناز خجلت نماند
در رکوع از شرم تسبیحی بخواند
باز فرمان میرسد بردارسر
از رکوع و پاسخ حق برشُمَر
سر برآرد از رکوع آن شرمسار
بازاندر رو فتد آن خام کار
باز فرمان آیدش بردار سر
از سجود واده ازکرده خبر
سر برآرد او دگر ره شرمسار
اندر افتد باز در رو همچومار
باز گوید سر برآر و باز گو
که بخواهم جُست از تو مو بهمو
قوّت پا ایستادن نبُوَدش
که خطاب هیبتی بر جان زدش
پسنشیند قعده زان بارِ گران
حضرتش گوید سخن گو با بیان
نعمتت دادم بگوشُکرت چه بود؟
دادمت سرمایه هین بنمای سود
رو به دست راست آرد درسلام
سوی جانِ انبیا و آن کرام
یعنی ای شاهان شفاعت کاین لئیم
سختدر گِل ماندش پای و گلیم
انبیا گویند روز چاره رفت
چاره آنجا بودو دست افزارِ زفت …
رو بگرداند به سوی دستِ چپ
در تبار و خویش گویندشکه خَپ
هین جواب خویش گو با کردگار
ما کهایم ای خواجه دست ازمابدار
نی از این سو نی از آن سو چاره شد
جان آن بیچاره دل صد پارهشد
از همه نومید شد مسکین کیا
پس برآرد هر دو دست اندردعا
کز همه نومید گشتم ای خدا
اول و آخر تویی و منتها
درنماز این خوش اشارتها ببین
تا بدانی کاین بخواهد شد یقین
بچه بیرونآر از بیضة نماز
سر مزن چون مرغ بی تعظیم و ساز
مثنوی معنوی
اى فرزنـــد آدم! به پدر و مــادرت نیكى كن و صله رحــم داشته باش تا خداوند، كــــــارت را آســان و عمــــرت را طولانى بگردانــد. پــروردگــارت را فرمان ببر تا خردمند به شمـــار آیى و از اونافرمـــانى نكن كه نادان شمرده مى شوى. // پیامبر اکرم (ص)
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رستگاری و آدرس salavat1373.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.